خدا ما رو برای هم نمی خواست فقط می خواست همو فهمیده باشیم بدونیم نیمه ما مال ما نیست فقط خواست نمیممون رو دیده باشیم …
– هر ثانیه که می گذرد چیزی از تو را با خود می برد. زمان غارتگر غریبی است،همه چیز را بی اجازه می برد. تنها یک چیز را همیشه فراموش می کند: “حس دوست داشتن تو را”
– دلیل این که تنهایی همین دستای تنهام همین تردید چشمامه … تو دلگیری نمی دونی چه رویایی به من دادی اگر فکر می کنی سردم برو رد شو تو آزادی … نمی دونی که این روزا چه احساسی یه هم داریم … حقیقت داره دلتنگی ! هنوز هم میشه عاشق شد.
– گاهی تنهایی آنقدر قیمتی است که در را نمی گشایم، حتی برای تو که سال ها منتظرت بودم…
– باور کن که باور کردن زندگی برایم غیر قابل باور است. هر غروب با کوله باری از خستگی ، غریبانه چشم به راه مرگ مینشینم شاید غم بی همزبانیم که بر شانه هایم سنگینی میکند را با او تقسیم کنم.
– هیچ کس از پشت نقاب ، خنده های تلخ من و دیده های بارانی مرا ندید. هیچ کس نخواست بفهمد یا ندانست که در قلبم غمی به بزرگی کوه البرز نهفته است.
– هرگز کسی این چنین فجیع به کشتن خود برنخواست که من به زندگی نشسته ام !
برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟
– یه کهکشانم ولی بی ستاره …
– نمیرسه به تو حتی صدای من ! تو خوشبختی همین بسه برای من …
– نه اینکه بی تو نخندم
نه
اما به نیامدن همیشه ی نگاهت قسم
تمام خطوط این خنده های خواب آلود
با رگبار گریه های شبانه
از رخساره ی خسته و خیسم
پاک می شوند
نه
اما به نیامدن همیشه ی نگاهت قسم
تمام خطوط این خنده های خواب آلود
با رگبار گریه های شبانه
از رخساره ی خسته و خیسم
پاک می شوند
– اگر خواستی بیایی
من همان جایی هستم که بودم
همان جایی که اخرین بار رهایم کردی!!
من همان جایی هستم که بودم
همان جایی که اخرین بار رهایم کردی!!
– یادش بخیر …
شبهایی که با نوک مداد مشکی ام
نبودنت را خط خطی می کردم
زیر پتوی گرم زمستان
روی بهار خواب خنک تابستان
در عمق نبودن حجم تو
مدتها در داشتنت نداشتنت را تجربه کردم
مدتها در نبودنت بودنت را ترسیم کردم
مدتها نوشتم و نخواندی
مدتها می بافتم و نپوشیدی
شبهایی که با نوک مداد مشکی ام
نبودنت را خط خطی می کردم
زیر پتوی گرم زمستان
روی بهار خواب خنک تابستان
در عمق نبودن حجم تو
مدتها در داشتنت نداشتنت را تجربه کردم
مدتها در نبودنت بودنت را ترسیم کردم
مدتها نوشتم و نخواندی
مدتها می بافتم و نپوشیدی
– تمام دلخوشی من
دیدن یواشکی تو بود
در انتهای کوچه تنگ محله
برای یک لحظه
که آن هم از شرم
سرم پایین بود!
چه کنم با این همه بی قراری ؟
ماه هاست تو نیستی و من شرم را
کنار نبودنت جا گذاشتم.
دیدن یواشکی تو بود
در انتهای کوچه تنگ محله
برای یک لحظه
که آن هم از شرم
سرم پایین بود!
چه کنم با این همه بی قراری ؟
ماه هاست تو نیستی و من شرم را
کنار نبودنت جا گذاشتم.
– خالصانه بگویم
بدون ترس از پریدن تمام پرستو ها
صادقانه تر از بارش لطیف باران
خوشبو تر از عطر یاس های وحشی
روئیده در خیابان منتهی به چشمان تو
بر سر مزار تمام نا امیدی هایم
کنار رودخانه خروشان آرزوهایم
صادقانه و بی پروا
در یک کلام
با تو دچار ع ش ق شدنم آرزوست
– بدرود
Loading ...
سلام
منم یه کهکشانم ولی بی ستاره
بیا و آپ آخرمو بخون
_______&&&____&&& _¯_¯ _¯_¯.
______________&&&____&&&
______________&&&____&&&
______________&&&____&&& _¯_¯_¯_¯.
______________&&&____&&&
&&&&&&&______&&&____&&&
&&&&&&&______&&&____&&& _¯_¯_¯_¯.
_____&&&______&&&_____&&&&&&&&&________&&&
_____&&&______&&&_____&&&&&&&&&________&&&
&&&&&&&&&&&&&&&____________&&&_________&&&
&&&&&&&&&&&&&&&____________&&&_________&&&
_______________________________&&&________&&&
______________________________&&&&&&&&&&&&&
______________________________&&&&&&&&&&&&&
_¯_¯ _¯_¯._¯_¯ _¯_¯.
&&&
&&&______&&&&&______&&&&&&&
&&&______&&__&&_____&&&&&&&
&&&&&&&&&&&&&_____&&& _¯_¯_¯_¯.
__________&&&________&&&
__________&&&________&&&&&&&
____&&____&&&_______&&&&&&& _¯_¯ _¯_¯.
____________&&&
_____________&&&
______________&&&& _¯_¯_¯_¯.
سلام و صد درود…
گلهای باغ همیشه سبز “فکر نو” منتظر مشام شماست !!!
ضمنا باغ چراگری “وسط و آخر هفته” با چندین فکر نو آپ می شود!!!
جملات زیبایی بود … جان
مرسی