مجنونِ لیلی

558805_354087404672729_879960426_n-copy
به مجنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی

که لیلی ارچه در چشم تو حوری است
به هر جزیی زحسن او قصوریست

زحرف عیب جو مجنون برآشفت
در آن آشفتگی خندان شد وگفت

اگر در دیده ی مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی

تو کی دانی که لیلی چون نکویی است
کزو چشمت همین بر زلف و رویی است

تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز

تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو

برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟

دل مجنون ز شکّر خنده خون است
تو لب میبینی و دندان که چون است؟

کسی کو را تو لیلی کرده ای نام
نه آن لیلیست کز من برده آرام

 

ارسال شده توسط شروین

************************************

پی نوشت:

ﺑﻪ ﮐﺮﻣﻬﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﺘﺎﻥ ﭘﯿﻠﻪ ﻧﮑﻨﯿﺪ ….
ﺗﻮﻫّﻢ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺷﺪﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ !!!

اشتراک گذاری
Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *