بی تو

 

بی تو در خستگی وبیهودگی ها
بی تو در نهایت  دل مردگی ها
بی تو در تنهایی وبیراهه ها
بی تو در اسارت و آشفتگی ها

بی تو با شکست قلب
بی تو با سکوت شب
بی تو بااین قلب زخمی
بی تو با این روح وحشی

بی تو از این زندگی،سیر
بی تو از این خستگی، پیر
بی تو از همه گریزان
بی تو از آتش فروزان

برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟

بی تو شاکی از گذشته
بی تو امروز،دل شکسته
بی تو جاده های بسته
بی تو من،خسته ی خسته

 

شعر از: مهناز باباپور(م.نگاه)

 

************************************

پی نوشت:

انصاف نبود رفتنت با خودت باشد ، فراموش کردنت با من …

Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *