لمسِ تن تو

 

لمسِ تن تو
ش ه و ت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد …

داغیِ لبت ، جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند …

هم آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست
حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد …

فرزندمان، حرام نطفه ترین کودک زمین است
حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس …

برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟

عزیز من!

حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم ،
یک بوسه
یک نگاه حتی، حرامم باد !

اگر تو عاشق من نباشی … !

 

 

************************************

پی نوشت:

با حــــــــــــقیقت اذیــتــم کــــن ،
ولـــــــــــــــــــــــــــــــی با دروغ راضیم نکن !

اشتراک گذاری
Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

15 یک نظر

  1. هدا پاسخ

    تا حالا بهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو میمیرم ..

    می خوام بگم تو دنیای منی ..

    می خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره ..

    می خوام بگم دوست دارم فقط به خاطر خودت !!

    می خوام بگم شدی مجنون عشقم …

    می خوام بگم هر وقت اراده کنی برات میمیرم !

    می خوام بگم که می خوام دلمو فرش زیر پات کنم ..

    می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه !!

    می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه !!

    می خوام بگم به بلندی قله اورست و پهناوری اقیانوس اطلس دوست دارم …

    می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم …

    می خوام بگم هیچ وقت طاقت هجرتو ندارم …

    می خوام بگم مثل خرابه های بم خرابتم …

    می خوام بگم بیشتر از عشق لیلی به مجنون عاشقتم ..

    می خوام بگم هر جور که باشی دوست دارم !!

    می خوام بگم غم تو رو به شادی دیگران نمیدم !!

    می خوام بگم اگه حتی من رو هم دوست نداشته باشی من دوست دارم ..

    می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم …

    می خوام بگم هر شب با خیالت می خوابم !!

    می خوام بگم جایگاه همیشگی تو قلب منه !!

    می خوام بگم حاضرم قشنگترین لحظه هام رو با سخت ترین دقایقت عوض کنم ..

    می خوام بگم لحظه ای که تو رو میبینم بهترین لحظه زندگیمه !!

    می خوام بگم در حد پرستش دوست دارم ….!

    عاشقتم دوستت دارم

  2. هدا پاسخ

    مرد درحال تمیز کردن ماشین بود که متوجه شد پسر ۸ ساله اش بر روی ماشین خط می اندازد مرد با عصبانیت چندین مرتبه ضربات محکمی بر دست کودک زد بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود در بیمارستان کودک انگشتانش را از دست داد کودک پرسید: «پدر انگشتانم کی رشد می کند؟» مرد نمی توانست سخنی بگوید به سمت ماشین بازگشت و شروع کرد به لگد کردن ماشین و چشمش به خراشیگی کودک خورد که نوشته بود: «دوستت دارم پدر» :arrow:

  3. حامد پاسخ

    ممنون از مطالب خیلی قشنگتون :!:
    انشاالله که این رویه تو سایتتون همیشه ادامه داشته باشه
    ئ موفق باشین

  4. ستاره پاسخ

    حتما
    ممنون :shock:
    خوجحالمان کردین…. :?:
    ببخشیدفضولی میکنم
    آقابهروزفامیلیتون روهم میگین یابابهروزخالی بنویسیم؟

  5. ستاره پاسخ

    سلام …..
    خیلی قشنگ ونازن نوشته هاتون.من خیلی هاشو خوندم.خیلی زیبا هستن.
    اجازه هست ازشون توی وبلاگ هامون استفاده کنیم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *