از کسی پنهون نیست واسه هم می مردیم

 

تو همون رویایی من همون مجنونم

من دماوندم که پای تو می مونم

عمریه بی حرکت پیش چشمت کیشم

تیشه بر می داری بی ستون تر می شم

با تو دل می بردیم باتو ترکش خوردیم

از کسی پنهون نیست واسه هم می مردیم

برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟

تا دلت می لرزه از خودم کم می شم

تو خودت می ریزی بی صدا بم می شم

خون دل خوردی تا قد این دریا شم

چشمه ها دیدم تا من خلیجت باشم

تو هنوزم از کوچ منو می ترسونی

من همه دنیاتم چی ازم می دونی

کوله بار غربت لایق شونت نیست

نرو ازاغوشم هیچ کجا خونت نیست

Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *