زندگی من

برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟

درد شدیدی دارم
شبیه به مرگ
چشمانم همانند مرداب شده
اشکم درونش بوی تعفن گرفته
مغزم مانند شوره زاری شده
که هیچ چیز درونش نمی جنبد
لبانم مانند چوب شده
چوبی که سالیان سال آفتاب داغ مرداد دیده
رگ هایم همانند رود هایی شده
که سال هاست رویای جاری شدن آب را
در ذهنشان می پرورانند
دست و پایم هم که دیگر به فسیل بدل شده
قلبم یک در میان می تپد
آرام و بی صدا
خونی که ندارم
ولی احساسی را به تمام بدنم می فرستد
احساسی که باعث می شود
عاشق این زندگی باشم
احساس عشق تو
که عظیم ترین نیروی زندگیم است

اشتراک گذاری
Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

2 یک نظر

  1. امین پاسخ

    سلام ، عزیزانم

    ببخشین با اجازتون میخواهم یک چند دقیقه ای وقتتون رو بگیرم . حالا که عشقم نیست که بشنوه . شما بشنوین .مرسی

    تو چر عشقم ا؟؟؟

    انسان ممکن است بارها عشق را تجربه کند اما فقط یکبار عشق حقیقی اش را پیدا کند.عشق حقیقی من نیز کسی بود که با دلی پرامید و قلبی سرشار از مهر به سویش شتافتم اما حالا متاسفانه خبری از عشقم نیست …………..

    زبان حال من:
    خیلی سخته غرورت رو واسه یه نفر بشکنی بهد بفهمی دوستت نداره
    خیلی سخته دوستش داشته باشی اما نتونی باهاش بمونی
    خیلی سخته گریه کنی ولی بهونه نداشته باشی
    خیلی سخته صمیمی ترین دوستت بهت خیانت کنه خیلی سخته کسی که تمومه زندگیت رو به پاش ریختی با بی رحمی تو
    چشات نگاه کنه بگه:دوستت نداره
    خیلی سخته مجبور باشی سخترین چیزا رو تحمل کنی
    خیلی خیلی خیلی سخته
    مگه نه؟
    ای دی؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *