تاوان عشق

WED08

برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟

تاوان عشق را من پس دادم ،
در خود فرو افتادم و همه هستی ام را به دست باد دادم ،
من که گناهی نداشتم ، تنهایی عشق به گردنم افتاد …
منی که برای داشتنت پا پیش گذاشتم
حسرت با تو بودن بر دلم ماند …
تو بگو گناه من جز با تو بودن چه بود ؟!
منی که برای با تو بودن از دلم گذشتم و هیچکس جز تو را به خلوت دلم راه ندادم
منی که هیچ چیز را از تو پنهان نکردم
تنها اشکهای چشمانم در فراقت بر روی گونه ام به یادگار ماند …
تو بگو گناه من جز عاشقی چه بود ؟!
وقتی دلم را به دست روزگار سپردی
منی که برای داشتنت آن را به تو سپرده بودم
و ثانیه ای طاقت دوری ات را نداشتم …
زمانی که دریافتم عشقم را به حراج گذاشتی
آن لحظه که غریبه ای قدم در این راه گذاشت ، آشنا شد
و من آشنا ، غریبی شدم در ذهن و خیالت …
حال دیدگانم می بارد ،
لحظه های بی تو بودن یکی یکی می گذرد
و آسمان هم مانند دل من آرام و قرار ندارد !
اما من بیشتر از اینکه نگران خود باشم نگران توام
چون این دنیا بی تو برایم معنایی ندارد ،
تنها یک کلام ، تا همیشه ” دوستت دارم ” و هنوز در جستجوی تو هستم …

Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

2 یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *